[فعل]

rallonger

/ʀalɔ̃ʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: rallongé] [حالت وصفی: rallongeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بلندتر کردن درازتر کردن

  • 1.Je vais essayer de rallonger cette robe.
    1. تلاش خواهم کرد که این پیراهن را بلندتر کنم.
  • 2.On a rallongé la table pour accueillir tous les convives.
    2. ما میز را برای پذیرایی از همه مهمانان بلندتر کردیم [به طول میز افزودیم].

2 افزایش دادن بیشتر کردن

  • 1.La nouvelle loi va rallonger le temps de travail.
    1. قانون جدید ساعت کار را افزایش خواهد داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان