[فعل]

redresser

/ʀ(ə)dʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: redressé] [حالت وصفی: redressant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اصلاح کردن درست کردن

  • 1.Le directeur a trouvé une façon de redresser la situation.
    1. کارگردان راهی برای درست کردن شرایط پیدا کرد.
  • 2.Redresser le corps.
    2. اصلاح کردن اندام [بدن].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان