[اسم]

le reflet

/ʀ(ə)flɛ/
قابل شمارش مذکر

1 بازتاب انعکاس

  • 1.J'ai vu mon reflet dans le miroir.
    1. من بازتابم را در آینه دیدم.
  • 2.Reflet de la personnalité.
    2. بازتاب شخصیتی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان