Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . (کار و غیره) جای (کسی را با دیگری) عوض کردن
2 . منتقل کردن
3 . (کار و غیره) جای خود را باهم عوض کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
relayer
/ʀ(ə)leje/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
(کار و غیره) جای (کسی را با دیگری) عوض کردن
2
منتقل کردن
انتقال دادن
1.Cette information n'a pas été relayée
1. این اطلاعات منتقل نشده است.
2.Mon père a relayé le message de mon frère par téléphone.
2. پدرم پیغام برادرم را از طریق تلفن انتقال داده است.
3
(کار و غیره) جای خود را باهم عوض کردن
به نوبت کار کردن
(se relayer)
تصاویر
کلمات نزدیک
relaxé
relaxer
relaxe
relaxation
relaxant
relent
relever
relevé
relief
relier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان