[اسم]

la religieuse

/ʁəliʒjøz/
قابل شمارش مونث

1 راهبه

  • 1.Cette religieuse sortait rarement du couvent.
    1. این راهبه به ندرت از صومعه بیرون میرفت.
  • 2.Vous vouliez devenir religieuse.
    2. شما می‌خواستید راهبه بشوید.

2 نان خامه‌ای شیرینی خامه‌ای

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان