[فعل]

repenser

/ʀ(ə)pɑ̃se/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: repensé] [حالت وصفی: repensant] [فعل کمکی: avoir ]

1 دوباره بررسی کردن دوباره فکر کردن

  • 1.Compte tenu de la situation actuelle, nous devons repenser notre stratégie.
    1. با توجه به شرایط کنونی، باید استراتژی‌مان را دوباره بررسی کنیم.
  • 2.Quand j'y repense, cette soirée était formidable.
    2. وقتی دوباره فکر می‌کنم این شب نشینی فوق‌العاده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان