[اسم]

les retombées

/ʀ(ə)tɔ̃be/
قابل شمارش جمع مونث

1 پیامدها عواقب، نتایج

  • 1.Les retombées économiques de cette décision seront significatives.
    1. پیامدهای اقتصادی این تصمیم قابل ملاحظه خواهد بود.
  • 2.Les retombées politiques ne m'inquiètent pas tant.
    2. عواقب سیاسی من را چندان نگران نمی‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان