[فعل]

retransmettre

/ʁətʁɑ̃smˈɛtʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: retransmis] [حالت وصفی: retransmettant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ارسال کردن فوروارد کردن

  • 1.Retransmettre une nouvelle
    1. خبری را ارسال کردن

2 دوباره تکرار کردن دوباره گفتن

  • 1.Il a retransmis ce qu'il avais déjà dit.
    1. او حرفی را که قبلا زده بود دوباره تکرار کرد.

3 پخش کردن (از رادیو و تلویزیون)

  • 1.Retransmettre par satellite
    1. از ماهواره پخش کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان