[اسم]

la roue

/ʀu/
قابل شمارش مونث

1 چرخ تایر (ماشین)

  • 1.La roue de cette voiture était mal fixée.
    1. چرخ این ماشین بد جاافتاده بود.
  • 2.La roue du vieux moulin tourne encore.
    2. چرخ آسیاب قدیمی هنوز می‌چرخد.

2 چرخ و فلک (حرکتی در ژیمناستیک)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان