Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . (خود را) خشک کردن
2 . جیم زدن
3 . خشک کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
se sécher
/seʃe/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته کامل: séché]
[حالت وصفی: séchant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
(خود را) خشک کردن
1.Evitez de se sécher les mains avec une serviette sale ou humide.
1. از خشک کردن دستهای خود با یک حوله کثیف یا مرطوب اجتناب کنید.
2.Il est sorti de l'eau et a pris sa serviette pour se sécher.
2. او از آب خارج شده است و برای خشک کردن خود، حولهاش را برداشته است.
2
جیم زدن
در رفتن، نرفتن
(sécher)
1.On séchait le cours de maths et on allait faire un tour en ville.
1. ما کلاس ریاضیات را جیم زدیم و رفتیم گشتی در شهر زدیم.
3
خشک کردن
(sécher)
1.Sèche tes larmes.
1. اشکهایت را خشک کن.
2.Sécher des figues.
2. خشک کردن انجیرها.
3.Sécher le linge.
3. خشک کردن لباس.
تصاویر
کلمات نزدیک
sécession
sécateur
sébile
sébastien
séance
sécheresse
séchoir
sécréter
sécrétion
sécu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان