[اسم]

le safran

/safʁɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 زعفران

  • 1.J'aime toujours mettre du safran dans mes plats.
    1. من دوست دارم همیشه در غذاهایم زعفران بریزم.
  • 2.Riz au safran.
    2. برنج با زعفران [زعفرانی].

2 تیغه سکان (قایق، کشتی)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان