Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . وحشی
2 . وحشیانه
3 . بیتمدن
4 . آدم مردمگریز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
sauvage
/sovaʒ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sauvage]
[مذکر قبل از حرف صدادار: sauvage]
[جمع مونث: sauvages]
[جمع مذکر: sauvages]
1
وحشی
1.Les loups et les ours sont des animaux sauvages.
1. گرگها و خرسها حیواناتی وحشی هستند.
2.Vous pouvez voir toutes sortes d'animaux sauvages dans un zoo.
2. شما میتوانید همه نوع [گونه] حیوان وحشی را در یک باغ وحش ببینید.
2
وحشیانه
1.L'état sauvage
1. حالتی وحشیانه
3
بیتمدن
وحشی، بدوی
1.La vie de l'homme sauvage
1. زندگی انسان بیتمدن
[اسم]
le sauvage
/sovaʒ/
قابل شمارش
مذکر
4
آدم مردمگریز
آدم غیراجتماعی
تصاویر
کلمات نزدیک
sauté de porc
sauté
sautiller
sautillant
sauteuse
sauvagement
sauvageon
sauvagerie
sauve
sauve-qui-peut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان