[فعل]

savonner

/savɔne/
فعل گذرا و ناگذر

1 با صابون شستن صابون زدن

2 تنبیه کردن گوشمالی دادن

3 به بدن خود صابون زدن خود را با صابون شستن (se savonner)

  • 1.Elle s'est savonnée sous la douche.
    1. او زیر دوش خود را با صابون شسته است.
  • 2.Julie ne se savonne qu'avec du savon de Marseille.
    2. ژولی جز با صابون "مارسی" به بدن خود صابون نمی‌زند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان