Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . دل به دریا زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
se jeter à l'eau
/sə ʒəte a lo/
1
دل به دریا زدن
خطر کردن
1.Est-ce que quelqu’un se jette à l’eau pour leur dire qu’ils ont tort ?
1. آیا کسی دل به دریا میزند تا به آنها بگوید که تقصیر داشتهاند؟
2.Il n’avait pas envie d’être candidat mais il a fini par se jeter à l’eau.
2. او قصد نداشت کاندید شود اما در نهایت دل به دریا زد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "خود را به آب انداختن" است که در حقیقت کنایه از "دل به دریا زدن" یا "خطر کردن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
se jeter dans la gueule du loup
se fier aux apparences
se fendre la pêche
se fendre la poire
se faire une toile
se la couler douce
se laisser aller
se laisser pousser les cheveux
se laisser surprendre
se lancer un défi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان