[اسم]

la seringue

/s(ə)ʀɛ̃g/
قابل شمارش مونث

1 سرنگ

  • 1.À l'aide d'une seringue le docteur fait une piqûre au malade.
    1. به کمک یک سرنگ دکتر به روی بیمار تزریق انجام می‌دهد.
  • 2.Seringue à injections.
    2. سرنگ به منظور تزریق.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان