[اسم]

le signalement

/siɲalmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 مشخصات نشانی

  • 1.Il a fourni le signalement de son agresseur.
    1. او مشخصات متجاوزش را داد [بیان کرد].
  • 2.Le témoin a fait le signalement du suspect à la police.
    2. شاهد مشخصات مظنون را به پلیس داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان