[قید]

simultanément

/simyltanemɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 همزمان با هم

  • 1.L'inspecteur a résolu simultanément les deux affaires.
    1. بازرس همزمان دو پرونده را حل کرده است.
  • 2.Les deux concerts ont eu lieu simultanément sur deux scènes différentes.
    2. دو کنسرت همزمان در دو سن [صحنه] متفاوت برگزار شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان