[اسم]

la sollicitude

/sɔlisityd/
قابل شمارش مونث

1 لطف عنایت، توجه

  • 1.Elle est pleine de sollicitude envers ses parents.
    1. او نسبت به والدینش پر از لطف است.
  • 2.Je te remercie de ta sollicitude !
    2. از لطفت تشکر می‌کنم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان