[فعل]

sonder

/sɔ̃de/
فعل گذرا
[گذشته کامل: sondé] [حالت وصفی: sondant] [فعل کمکی: avoir ]

1 (به دقت) بررسی کردن ریشه‌یابی کردن

  • 1.Ce journal sonde ses lecteurs pour avoir leurs intentions de vote.
    1. این روزنامه خوانندگانش را برای شناخت مقاصدشان از رای دادن (به دقت) بررسی می‌کند.
  • 2.Le parti politique a sondé l'opinion publique avant l'élection.
    2. جناح سیاسی عقیده عمومی را قبل از انتخابات ریشه‌یابی کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان