Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . آرزو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le souhait
/swɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
آرزو
خواسته
1.J'ai enfin réalisé mon souhait de faire le tour du monde.
1. من در نهایت آرزویم که گشتن دور دنیا بود را عملی کردم.
2.Mon plus grand souhait est de gagner une médaille.
2. بزرگترین خواستهام برنده شدن یک مدال است.
تصاویر
کلمات نزدیک
soufre
souffrir
souffre-douleur
souffrant
souffrance
souhaitable
souhaiter
souhaitez-vous un reçu ?
souhaité
souiller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان