[اسم]

le souhait

/swɛ/
قابل شمارش مذکر

1 آرزو خواسته

  • 1.J'ai enfin réalisé mon souhait de faire le tour du monde.
    1. من در نهایت آرزویم که گشتن دور دنیا بود را عملی کردم.
  • 2.Mon plus grand souhait est de gagner une médaille.
    2. بزرگترین خواسته‌ام برنده شدن یک مدال است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان