[فعل]

souhaiter

/swete/
فعل گذرا
[گذشته کامل: souhaité] [حالت وصفی: souhaitant] [فعل کمکی: avoir ]

1 آرزو کردن آرزو داشتن

مترادف و متضاد escompter espérer
souhaiter quelque chose à quelqu'un
چیزی را برای کسی آرزو کردن
  • 1. Je te souhaite une année pleine de joie et de prospérité !
    1. سالی پر از شادی و کامیابی برایت آرزو می‌کنم.
  • 2. Je vous souhaite le bonjour.
    2. برایتان روز خوبی را آرزو می‌کنم.
  • 3. Je vous souhaite une très bonne année.
    3. سال بسیار خوبی را برایتان آرزو می‌کنم.
souhaiter faire quelque chose
آرزوی انجام کاری را داشتن
  • 1. Il souhaite aller à l’université.
    1. او آرزوی رفتن به دانشگاه را دارد.
  • 2. Je souhaite faire mes études en Angleterre.
    2. آرزو دارم که در انگلستان درس بخوانم.

2 برای یکدیگر آرزو کردن برای همدیگر آرزو کردن (se souhaiter)

se souhaiter quelque chose
برای همدیگر چیزی را آرزو کردن
  • 1. Ils se souhaitent une bonne année.
    1. آنها سال خوبی را برای یکدیگر آرزو می‌کنند.
  • 2. Nous nous souhaitons la santé.
    2. ما برای یکدیگر آرزوی سلامتی می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان