[فعل]

soupeser

/supəze/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: soupesé] [حالت وصفی: soupesant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سبک سنگین کردن سنجیدن

  • 1.Il soupesait cette réflexion avant de la dire.
    1. او قبل از گفتنش این تفکر را سبک سنگین کرد.
  • 2.J'ai soupesé les avantages et inconvénients avant de prendre une décision.
    2. من محاسن و معایب را قبل از گرفتن تصمیم سبک سنگین کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان