Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . پرداخت (مبلغی را) تعهد کردن
2 . پیشخرید کردن (کتاب، نشریه)
3 . قبول کردن
4 . عضو شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
souscrire
/suskʁiʁ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: souscrit]
[حالت وصفی: souscrivant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پرداخت (مبلغی را) تعهد کردن
تقبل کردن
1.Daniel et Christine ont souscrit à un emprunt sur 30 ans.
1. دنیل و کریستین یک وام 30 ساله را تقبل کردند (زیر بار گرفتن آن رفتند).
2.J'ai souscrit à un nouveau contrat d'assurance vie.
2. من پرداخت (مبلغ) یک بیمه عمر جدید را تعهد کردم.
2
پیشخرید کردن (کتاب، نشریه)
3
قبول کردن
پذیرفتن
4
عضو شدن
مشترک شدن، آبونه شدن
تصاویر
کلمات نزدیک
souscription
souscripteur
sous-évaluer
sous-équipé
sous-vêtement
souscrit
soussigné
soustraction
soustraire
soutane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان