Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . نمایش
2 . منظره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le spectacle
/spɛktakl/
قابل شمارش
مذکر
1
نمایش
1.J'ai deux billets pour le spectacle de ce soir.
1. دو بلیت برای نمایش امشب دارم.
L'industrie du spectacle/Le monde du spectacle.
صنعت نمایش/دنیای نمایش
Assister à/voir/regarder... un spectacle
در نمایشی شرکت کردن/نمایشی را دیدن/نگاه کردن...
Nous allons voir un spectacle musical.
ما یک نمایش موزیکال خواهیم دید.
2
منظره
دید
Au spectacle de ...
در دید...
spectacle de la nature/du montagne...
منظره طبیعت/کوهستان...
Des vers que nous inspirait le spectacle de la nature.
ابیاتی که منظره طبیعت را به ذهن متبادر میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
speaker
spatule
spatial
spasmophilie
spasme
spectacle de rue
spectacle son et lumière
spectaculaire
spectateur
spectre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان