[فعل]

superviser

/sypɛʁvizˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]

1 (بر انجام کاری) نظارت کردن

  • 1.un metteur en scène se doit de superviser de fort près le montage de son film.
    1. یک کارگردان باید از نزدیک بر مونتاژ فیلمش نظارت کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان