[فعل]

tailler

/tɑje/
فعل گذرا
[گذشته کامل: taillé] [حالت وصفی: taillant] [فعل کمکی: avoir ]

1 هرس کردن (درخت)

  • 1.En hiver, nous taillons les vignes.
    1. در زمستان ما درختان تاک [درختان مو] را هرس می‌کنیم.
  • 2.Le jardinier taillait les cerisiers.
    2. باغبان درختان گیلاس را هرس می‌کرد.

2 حکاکی کردن کندن

  • 1.Tailler une pièce de bois
    1. تکه‌ای چوبی را حکاکی کردن

3 کوتاه کردن

  • 1.Tailler les manches d'une chemise
    1. آستین‌های پیراهنی را کوتاه کردن

4 فرار کردن در رفتن (se tailler)

  • 1.Ils se sont taillés.
    1. آنها فرار کردند.
  • 2.Taillez-vous !
    2. فرار کنید!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان