[قید]

tard

/taʀ/
غیرقابل مقایسه

1 دیر

  • 1.Il se lève toujours tard.
    1. او همیشه دیر بیدار می شود.
  • 2.Maman, on rentre tard le soir.
    2. مامان، ما شب دیر برمیگردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان