[فعل]

tchatcher

/tʃatʃe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: tchatché] [حالت وصفی: tchatchant] [فعل کمکی: avoir ]

1 وراجی کردن پرچانگی کردن

  • 1.Il arrête pas de tchatcher.
    1. او دست از وراجی نمی‌کشد.
  • 2.On va tchatcher un peu.
    2. کمی پرچانگی خواهیم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان