Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . فنی
2 . مهارت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
technique
/tɛknik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: technique]
[جمع مونث: techniques]
[جمع مذکر: techniques]
1
فنی
1.Ce travail requiert des compétences techniques.
1. این کار نیازمند علوم فنی است.
2.Cette explication est très technique.
2. این توضیح خیلی فنی است.
[اسم]
la technique
/tɛknik/
قابل شمارش
مونث
2
مهارت
1.Des techniques nouvelles.
1. مهارتهای جدید.
2.La technique du plâtre est dure à acquérir.
2. مهارت (ساختن) مجسمه گچی برای یاد گرفتن سخت [دشوار] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
technicien
te
td
tchécoslovaque
tchèque
technocrate
technologie
technologique
teck
teckel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان