[قید]

tellement

/tɛlmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 آن‌قدر چنان

  • 1.Il a tellement d'argent qu'il ne sait pas quoi en faire.
    1. او آن‌قدر پول دارد که نمی‌داند با آن چکار کند.
  • 2.Il aime tellement sa mère qu'il ferait tout pour elle.
    2. او آن‌قدر مادرش را دوست دارد که هر کاری برای او انجام می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان