[صفت]

tendu

/tɑ̃dy/
قابل مقایسه

1 عصبی پر تنش

  • 1.Il y avait dans la pièce une atmosphère tendue.
    1. در نمایشنامه فضای پر تنشی وجود داشت.
  • 2.Je suis toujours très tendu avant les examens.
    2. من همیشه قبل از امتحانات بسیار عصبی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان