[اسم]

le testament

/tɛstamɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 وصیت‌نامه

  • 1.Les héritiers ont lu le testament de la femme décédée.
    1. وراث وصیت‌نامه زن فوت‌شده را خواندند.
  • 2.Mon avocat m'a aidé à rédiger mon testament.
    2. وکیلم در نوشتن وصیت‌نامه‌ام کمکم کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان