[اسم]

la tisane

/tizan/
قابل شمارش مونث

1 چای گیاهی جوشانده، دمنوش گیاهی

  • 1.Je dois boire une tisane le soir.
    1. من باید عصر یک دمنوش گیاهی بنوشم.
  • 2.Parmi les tisanes, la camomille est reconnue pour ses bienfaits apaisants.
    2. از میان چای‌های گیاهی، بابونه برای خواص آرامش‌بخشش معروف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان