[عبارت]

tomber en miettes

/tɔ̃be ɑ̃ mjɛt/

1 از بین رفتن از هم پاشیدن، فرو ریختن ، متلاشی شدن

  • 1.Tout tombe en miettes et tu dois aller chercher de l'aide.
    1. همه چیز از هم می‌پاشد و تو باید به دنبال کمک بروی.
  • 2.Voyez-vous la crédibilité du gouvernement tomber en miettes?
    2. شما می‌بینید (که) اعتبار دولت از بین می‌رود؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان