[اسم]

la trêve

/tʁɛv/
قابل شمارش مونث

1 آتش‌بس

  • 1.Ces deux gangs étaient en trêve.
    1. این دو گروه در آتش‌بس هستند.
  • 2.Ils ont décidé d'une trêve de 15 jours.
    2. آنها تصمیم به یک آتش‌بس 15 روزه گرفتند.

2 وقت استراحت وقفه، تنفس

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان