[فعل]

transgresser

/tʀɑ̃sgʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: transgressé] [حالت وصفی: transgressant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تخطی کردن تجاوز کردن، تخلف کردن

  • 1.Il est renvoyé pour avoir transgressé le règlement.
    1. او به دلیل تخطی کردن از قانون اخراج شده است.
  • 2.Voici un ordre qu'il est difficile de transgresser.
    2. این دستوری است که تخطی کردن از آن سخت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان