[عبارت]

un froid de loup

/ɛ̃ fʁwa də lu/

1 سرمای بسیار شدید به شدت سرد

  • 1.Il fait un froid de loup.
    1. هوا به شدت سرد است.
  • 2.Quand je suis arrivé à Florence il faisait un froid de loup et il pleuvait à verse.
    2. هنگامی که به "فلورانس" رسیدم هوا به شدت سرد بود و باران سیل‌آسایی می‌بارید.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "سرمای گرگی" است که کنایه از "سرمای بسیار شدید" و یا هوای "به شدت سرد" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان