[اسم]

la vérité

/veʀite/
قابل شمارش مونث

1 حقیقت واقعیت

  • 1.Il doit dire la vérité à la police.
    1. او باید حقیقت را به پلیس بگوید.
  • 2.Tout le monde saura la vérité.
    2. همه حقیقت را خواهند دانست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان