[اسم]

la validité

/validite/
قابل شمارش مونث

1 اعتبار

  • 1.Ce ticket est périmé, il n'a plus de validité.
    1. این بلیط منقضی است، دیگر اعتبار ندارد.
  • 2.Tu peux voir la durée de validité de ce billet de chemin de fer ?
    2. تو می‌توانی مدت اعتبار این بلیط راه آهن را ببینی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان