[اسم]

la validation

/validasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تایید تصدیق

  • 1.Cet accord nécessite la validation du directeur.
    1. این قرارداد نیازمند تایید مدیر است.
  • 2.Le projet a reçu la validation de mon directeur.
    2. پروژه [طرح]، تایید را از رئیسم گرفته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان