- فعل "venir" به معنای "آمدن" به مفهوم به سمت کسی یا مکانی حرکت کردن است، یعنی فردی به هدف اینکه به کسی یا جایی برسد از جایی به آن سمت حرکت میکند، مثلا:
"La voiture vient vers nous" (ماشین سمت ما میآید)
- همچنین فعل "venir" به معنای وارد شدن در گروه یا موسسهای و عضو آنجا شدن است، مثلا:
"Des jeunes qui viennent dans notre syndicat" (جوانانی که به اتحادیه ما وارد میشوند) یعنی عضو اتحادیه ما میشوند.
- از فعل "venir" برای اشاره به مبدا یا منشا و ریشه شخصی یا چیزی نیز استفاده میکنیم، یا برای بیان مشتقیات یک محصول، مثلا:
"Ce terme vient de l'anglais" (این اصطلاح از زبان انگلیسی میآید)
"Un matériau qui vient du pétrole" (مادهای که از نفت مشتق میشود)
- فعل "venir" به معنای داده شده و یا انتقال داده شده به کسی نیز هست، مثلا:
" Ce mobilier lui vient de sa mère" (این اموال منقول از مادرش به او میرسد) یا (این اموال منقول از مادرش به او انتقال داده میشود)
2
رشد کردن
روییدن
مترادف و متضاد
croître
pousser
venir mal/bien...
بد/خوب... رشد کردن
1.
Les hortensias viennent mal en terrain calcaire.
1.
گلهای ادریسی در زمین گچی بد رشد میکنند.
2.
Un sol pauvre où les céréales viennent mal.
2.
زمینی بایر که در آن غلات بد رشد میکنند.
توضیحاتی در خصوص فعل "venir"
فعل "venir" در این مفهوم به معنای "رشد کردن" و "روییدن" است که اغلب برای گیاهان به کار میرود.
3
علاقهمند شدن
علاقه پیدا کردن
venir à quelque chose
به چیزی علاقهمند شدن
1.
Comment est-il venu au sport ?
1.
او چطور به ورزش علاقهمند شدهاست؟
2.
Je suis venu au foot.
2.
من به فوتبال علاقهمند شدم.
توضیحاتی در خصوص فعل "venir"
فعل "venir" در اینجا به معنی آغاز به علاقه پیدا کردن و علاقهمند شدن و یا روی آوردن (به کاری) است.
4
ناشی شدن
مترادف و متضاد
résulter
venir de quelque chose
از چیزی ناشی شدن
1.
Ton erreur vient d'un manque d'attention.
1.
اشتباهت از کمبود تمرکز ناشی میشود.
2.
Tout le malheur des hommes vient d'une seule chose.
2.
همه بدبختی انسان از یک چیز ناشی میشود.
5
رسیدن
آمدن
مترادف و متضاد
étendre
venir (à quelque part)
(تا جایی) رسیدن [آمدن]
1.
L'eau lui venait à mi-jambes.
1.
آب که تا وسط ساق پایم میرسید.
2.
L'eau vient habituellement jusqu'à ces rochers.
2.
آب معمولاً تا بالای این صخرهها میرسد.
3.
Ouvrez la vanne, l'eau va venir.
3.
دریچه را باز کنید، آب خواهد آمد.
توضیحاتی در خصوص فعل "venir"
فعل "venir" به معنای کش آمدن و بسط پیدا کردن تا جایی خاص و یا افزایش یافتن و بالا رفتن تا سطحی مشخص است یا در هنگام صحبت کردن از مایعات و سیالات فعل "venir" به معنای پدیدار شدن، به چشم خوردن یا فوران کردن و جهیدن نیز میتواند باشد.