[صفت]

vietnamien

/vjɛtnamjɛ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: vietnamienne] [مذکر قبل از حرف صدادار: vietnamien] [جمع مونث: vietnamiennes] [جمع مذکر: vietnamiens]

1 ویتنامی

  • 1.J'aime ce restaurant vietnamien.
    1. من این رستوران ویتنامی را دوست دارم.
  • 2.La cuisine vietnamienne.
    2. آشپزی ویتنامی.
[اسم]

le Vietnamien

/vjɛtnamjɛ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Vietnamiens] [مونث: Vietnamienne]

2 (فرد) ویتنامی (فرد) اهل ویتنام

  • 1.Les vietnamiens cultivent le riz.
    1. ویتنامی‌ها برنج کشت می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان