[اسم]

la vitre

/vitʀ/
قابل شمارش مونث

1 شیشه (پنجره و غیره)

  • 1.J'ai nettoyé les vitres de la fenêtre avec soin.
    1. شیشه‌های پنجره را با دقت تمیز کرده‌ام.
  • 2.Les vitres de ma voiture étaient couvertes de neige.
    2. شیشه‌های پنجره ماشینم پوشیده از برف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان