[عبارت]

voir rouge

/vwˈaʁ ʁˈuʒ/

1 خشمگین شدن

  • 1.Je m'excuse, la malhonnêteté me fait voir rouge.
    1. عذر می‌خواهم، عدم صداقت مرا خشمگین می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان