Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . دزدی
2 . پرواز
3 . دسته (پرنده)
4 . شیادی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le vol
/vɔl/
قابل شمارش
مذکر
1
دزدی
سرقت، اموال مسروقه
1.Ce sont les vols retrouvés par la police.
1. اینها اموال مسروقه یافت شده توسط پلیس هستند.
2.Il veut signaler le vol de sa voiture.
2. او میخواهد سرقت ماشینش را گزارش بدهد.
3.Il y a eu plusieurs vols dans le quartier le mois dernier.
3. ماه گذشته چندین سرقت در محله اتفاق افتاده است.
2
پرواز
1.J'espère que mon vol n'est pas retardé.
1. امیدوارم که پروازم تاخیر نداشته باشد.
2.Je prends le vol 512 pour me rendre au Mexique.
2. برای رفتنم به مکزیک پرواز شماره 512 را سوار میشوم.
vol d’oiseau/des papillons
پرواز پرندگان/پروانهها
Le vol des hirondelles peut être très long.
پرواز پرستوها ممکن است طولانی باشد.
attraper quelque chose au vol
چیزی را تو هوا قاپیدن
en vol
هوایی
Je me rends aux Mexique en vol.
من هوایی به مکزیک میروم.
3
دسته (پرنده)
Un vol de cigognes
یک دسته لکلک
4
شیادی
کلاهبرداری
informal
c'est du vol.
شیادی است.
100 euros pour cette veste, c'est du vol.
100 یورو برای این ژاکت شیادی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
voix blanche
voix
voiture-lit
voiture-balai
voiture tout-terrain
vol à l'arrachée
volage
volaille
volant
volatil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان