[اسم]

le vol

/vɔl/
قابل شمارش مذکر

1 دزدی سرقت، اموال مسروقه

  • 1.Ce sont les vols retrouvés par la police.
    1. این‌ها اموال مسروقه یافت شده توسط پلیس هستند.
  • 2.Il veut signaler le vol de sa voiture.
    2. او میخواهد سرقت ماشینش را گزارش بدهد.
  • 3.Il y a eu plusieurs vols dans le quartier le mois dernier.
    3. ماه گذشته چندین سرقت در محله اتفاق افتاده است.

2 پرواز

  • 1.J'espère que mon vol n'est pas retardé.
    1. امیدوارم که پروازم تاخیر نداشته باشد.
  • 2.Je prends le vol 512 pour me rendre au Mexique.
    2. برای رفتنم به مکزیک پرواز شماره 512 را سوار می‌شوم.
vol d’oiseau/des papillons
پرواز پرندگان/پروانه‌ها
  • Le vol des hirondelles peut être très long.
    پرواز پرستوها ممکن است طولانی باشد.
attraper quelque chose au vol
چیزی را تو هوا قاپیدن
en vol
هوایی
  • Je me rends aux Mexique en vol.
    من هوایی به مکزیک می‌روم.

3 دسته (پرنده)

Un vol de cigognes
یک دسته لک‌لک

4 شیادی کلاهبرداری

informal
c'est du vol.
شیادی است.
  • 100 euros pour cette veste, c'est du vol.
    100 یورو برای این ژاکت شیادی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان