[فعل]

benzetmek

/bænzɛtmˈɛc/
فعل گذرا

1 شبیه کردن شبیه سازی کردن

  • 1.El yazımı onunkine benzetmek isterdim.
    1. دوست داشتم دست خطم را شبیه دست خط او کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان