[فعل]

doğmak

/doːmˈak/
فعل گذرا

1 به دنیا آمدن متولد شدن

مترادف و متضاد dünyaya gelmek
  • 1.Ben Ocak'ta doğdum.
    1. من در ماه ژوئن به دنیا آمدم.
  • 2.Torunum bir ay önce doğdu.
    2. نوه‌ام یک ماه پیش به دنیا آمد.

2 طلوع کردن

  • 1.Güneş doğarken yola düzüldük.
    1. وقتی خورشید طلوع می‌کرد راه افتادیم.
  • 2.Güneş doğudan doğuyor.
    2. خورشید از شرق طلوع می‌کند.

3 به وجود آمدن

  • 1.Evrem ne zaman doğdu?
    1. جهان چه زمانی به وجود آمد؟
  • 2.Nezaket denen şey, kadının hanımlaşması ile beraber doğdu.
    2. چیزی که به آن ادب گفته می‌شود، با خانم شدن زن به وجود آمد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان