[فعل]

doğrulmak

/doːɾʊɫmˈak/
فعل گذرا

1 صاف شدن از حالت خم به حالت صاف درآمدن

  • 1.Öğretmenimiz bizi daha iyi görebilmek için sandalyesinde doğruldu.
    1. معلممان برای اینکه ما را بهتر ببیند در صندلی‌اش صاف شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان