[فعل]

gevşemek

/ɟɛvʃemˈɛc/
فعل گذرا

1 شل شدن گشاد شدن

  • 1.Çocuğun, annesine sarılı kolları yavaş yavaş gevşedi.
    1. دستان بچه که دور مادرش را گرفته بود آرام آرام شل شد.
  • 2.Güçlü parmakların düğümü gevşedi.
    2. گره انگشتان قوی‌اش شل شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان