[فعل]

savurmak

/savʊrmˈak/
فعل گذرا

1 در هوا پخش کردن باد دادن، هوا دادن

  • 1.Köylü, harman savurmak için yel bekliyordu.
    1. روستایی برای هوا دادن خرمن، منتظر باد بود.
  • 2.Rüzgâr yerdeki tozları savurdu.
    2. باد گرد و خاک روی زمین را در هوا پخش کرد.

2 بلند کردن و پخش کردن

3 باد چیزی را از روی زمین بلند کردن

4 از چیزی بیش از حد استفاده کردن مصرف کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان